من در دنیایی زندگی میکنم که
به آدم عاشق میگن کودن و احمق
ولی به آدم هفت خط میگن مرد زندگی
.
.
.
.
.
همیشه میگن سر بی گناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره
ولی تا حالا کسی به این فکر نکرده که
رفتن تا پایه دار برای بی گناه از صد بار مرگ بدتره
.
.
.
.
.
.
به آخر خط رسیده بودم…
باید بهش ثابت میکردم دوستش دارم…
خیلی عصبانی بودم..
گفت:اگه دوستم داری رگتو بزن…
گفتم مرگ و زندگی دست خداست…
گفت:دیدی دوستم نداری؟
خیلی بهم بر خورد تیغو برداشتم رگمو زدم…
وقتی تو آغوش گرمش جون میدادم آروم زیر لب گفت:اگه دوستم داشتی چرا تنهام گذاشتی؟
.
.
.
.
.دلم با تو بود
تو ولی سرد شدی
آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم
و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . .
.
.
.
.
همه ی زندگیم شده بود. هیچ وقت کاری نکردم که ناراحت شه.خودمو کوچیک میکردم تا شاد شه.آخه از غم و غصه بدش میومد.بعد از مدتی دختر ابلهی شده بود
و فقط میخواست بگه که منو دوست نداره.ازم واسه عاشقیم دلیل میخواست ولی من میگفتم عاشقی دل میخواد نه دلیل.نمیتونستم ازش دل بکنم.بازم به خودم نمیاوردم
ناراحتیمو.یادتونه میگفتن باید در جواب ابلهان خاموش ماند!اینقدر در جوابش خاموش ماندم تا آخرش بهم متلک انداخت:عزیز دلم حرف حساب جواب ندارد.بله دوستان این بود
داستان عاشقی من .............
.
.
.
.
.
نمیخواستم نبودنت از تعداد انگشتان دستانم
پیشی گیرد
ولی این روز ها دگر کاری از دستانم بر نمیاید
.
.
.
.
.
ما هم یه روزی یه زندگی خوب و دلچسب داشتیم
تا اینکه یکی اومد و گفت
عزیزم!واسه خودت فیسبوک نمیسازی!
گردآوری : سه نسل دات کام
نظرات شما عزیزان:
Fateme
ساعت18:19---7 مرداد 1391